خوشی زده زیر دلت؟!

خوشی زده زیر دلت؟
یکی از مساله های مهم در مورد نیازها و احساس رضایت مستمر حفظ تعادل در ارضای نیازهاست بسیاری از ما در برهه ای از زندگی با وجود اینکه در ظاهر همه چیز مطابق با روال و سر جای خودش است احساس کرده ایم که پیزی کم داریم!انگار احساس رضایت و دلخوشی ما کامل نیست اما نمیدانیم دقیقا مشکل از کجاست..
مژده دانشجوی رشته ی مهندسی برق بوددختری فعال و پرشور که در کنار رشته ی تحصیلی طراحی و نقاشی را هم دنبال میکرد.پس از فارغ التحصیلی در یک شرکت خصوصی استخدام شد و پروژ] های موفقی را به سرانجام رساند.بعد از چند مدت با پسری آشنا شد و مسیر زندگی اش به سمت تاهل و تعهد حرکت کردآن ها با هم ازدواج کردند و بعد از حدود شش سال صاحب دو فرزند شدند.حالا مژده دیگر به شرکت نمی رود و به عنوان مادر دو فرزند به صورت تمام وقت یک خانم خانه دار است.تمام امور منزل به عهده ی اوست کارهای فوق برنامه ی بچه ها رسیدگی به نکالیف و خریدهای خانه را او مدیریت میکرد .نسرین در انجمن اولیا و مربیان مدرسه ی فرزندانش عضو فعالی است و با عشق و شوق فراوان کارها را به خوبی پیش میبرد به خاطر همین حضور موفق و تاثیرگذار و روحیه ی لطیف هنرمندانه اش در فضای مدرسه احترام و توجه زیادی کسب میکند فرزندان و همسرش عمیقا قدردان او هستند و به موقعیت های متفاوت و به شکل های متفاوت قدردانی خودشان را ابراز میکنندمژده از این که مورد توجه افراد مهم زندگی اش هست و زحمت هایش دیده میشوند عمیقا خوشحال است اما گاهی که با خودش خلوت میکند متوجه میشود این رضایت و خوشحالی عمیق نیست وقتی خوب بررسی میکند متوجه میشود که هم از لحاظ مالی تامین است و هم خانواده ی سلامت و قدر شناسی دارد و هم در اجتماع فرد اثرگذار و محبوبی سات پس چرا چراغ دلش آنطور که میخواهد روشن نیست؟
به نظر شما خوشی زیر دل مژده زده است؟
بیایید با توجه به موضوع این فصل نحوه ی پاسخگویی به نیازهای پنجگانه را در مژده بررسی و تحلیل کنیم
برای آنکه به صورت عملی متوجه شوید که چطور با شناخت نیمرخ نیازها میتوانید علت و سرنخ نارضایتی ها را پیدا کنید
تمرین زیر را با هم انجام دهیم
نیازهای پنجگانه ی مژده را بنویسید:
بررسی کنید هرکدام از نیازهای او به چه صورت پاسخ داده میشوند:
عشق و تعلق قدرت و ارزسمندی آزادی تفریح بقا
|
سرنخ را پیدا کردید؟
موضوع اصلی پاسخگویی متعادل به نیاز های ماست !نیاز نسرین به بقا(پول درامد،امنیت)نیاز به عشق و تعلق(محبت و عشق فرزندان و همسرش)و نیاز به قدرت (محبوبیت و اثربخشی در اجتماع و منزل)به خوبی پاسخ داده میشوند ولی او هرگز نمیتواند برای خودش فرصت آزاد و بدون تکلیفی تصور کند و زمانی نیست که وظیفه یا مسئولیتی بر عهده نداشته باشد .خرید منزل کارهای فرزندان و رسیدگی به امور زندگی هیچ فرصتی برای آزادی و خودکمختاری او باقی نگذاشته و زمانی نیست که او بتواند برای دل خودش کاری بکند و یا حداقل در سکوت و آرامش یک فنجان چای بنوشد.او همچنان هیچ تفریح خاصی ندارد گرچه قبل از ازدواج هم طراحی میکرده و با فعالیت های هنری سرگرم بوده اما الان یادش نمیآید آخرین باری که سراغ قلم و طنگ هایش رفته چه موقع بوده است!
همین عدم رسیدگی به دو نیاز با وجود شرایط عالی و بی نظیر در پاسخگویی به نیازهای دیگر باعث وجود نوعی نارضایتی و احساس فرسودگی در طول زمان در وجودش شده است…
عدم ارضای متعادل نیازها همینقدر زیرکانه و پنهان تاثیرات عمیقی در وجود تک تک ما انشان ها به جا میگذارد.
حالا بهتر میتوانیم درک کنیم که جمله ی خوشی زده زیر دلت تو که خداروشکر اوضاعت خیلی هم خوبه!
اساسا یک جمله ی غلط و ناحسابی است!
همین شرایط در مورد فرزندان متفاوت در یک خانواده و فرزندان متفاوت در اجتماع یا محیط های دیگر هم صادق است!
توضیح و مثال…
حالا که متوجه اهمیت و درعین حال سادگی راه حل این مساله شدید دوست دارید نیمرخ نیازهای خودتان و نوع تعادل در آن ها را بررسی کنید و قبل از آنکه اوضاع به جاهای سخت و باریک کشیده شود برای خودتان کاری کنید؟
فقط کافیست به مدت چند هفته فعالیت های خودتان را رصد کنید و مشخصا بنویسید که برای هر کدام از نیازهایتان چه رفتارها و برنامه هایی را دنیال میکنید…
نیاز به بقا را چگونه پاسخ میدهم:
نیاز به عشق و احساس تعلق را چگونه پاسخ میدهم:
نیاز به قدرت و ارزشمندی(پیشرفت،منزلت،ارزشمندی) را چگونه پاسخ میدهم:
نیاز به ازادی و خودمختاری را چگونه پاسخ میدهم:
نیاز به تفریح را چگونه پاسخ میدهم:
|
حالا به نیمرخ فعالیت ها و شخصیت خود نگاه بیندازید آیا نیم رخ نیازهایتان تعادل دارد؟آیا نیازی هست که هیچ فرد یا فعالیتی به برآورده شدن آن کمک نکند و از برنامه ی زندگیتان جا مانده باشد؟
البته در نظر داشته باشید که به عنوان یک مادر تا حد زیادی در سال های اولیه ی تولد فرزند و یا حتی سال های بعد در برهه های متفاوت ممکن است به علت اولویت داشتن نقش مادری و وظایف و مسئولیت های خاص این نقش اولویت ها در پاسخگویی به نیازها جا به جا شوند اما این جابجایی نباید ماندگار و دائمی باشد .مهم این است که متوجه شوید آیا میتوانید برای ایجاد تعادل ر این چرخه حتی یک قدم کوچک هم بردارید یا خیر
برداشتن یک قدم کوچک و هرچند ناچیز و استمرار آن در طول زمان باعث میشود شما هر ماه تا حدود سی الی پنجاه درصد از وضعیت قبلی خود بهتر و راضی تر باشید.فقط کافیست هر روز برای یک درصد بهتر بودن قدمی بردارید😊
پس این قدم های کوچک را دست کم نگیرید!
حالا با درنظر گرفتن شرایط واقعی زندگیتان یکبار دیگر نیمرخ نیازهایتان را مرور کنید و مشخص کنید دوست دارید چه تغییراتی در آن ایجاد کنید؟
برای رساندن برنامه های زندگی خودتان به تعادل مستوانید کدام فعالیت ها را به برنامه ی خود اضافه کنید؟
کدام فعالیت های جاری زندگیتان به ارضای نیازهایتان کمکی نمیکند و قابل حذف شدن است؟
جدول زیر به شما کمک میکند قسمت هایی را که دوست دارید حفظ کنید و مواردی را که میتوانید برایش یک قدم کوجک بردارید را در هر حیطه مشخص کنید.
قدم بعدی با شماست!
اگر تب داشته باشید و مریضی دامن گیرتان شده باشد پس از مراجعه به پزشک نسخه را دریافت کنید و روزی سه بار شروع به خواندن از روی نسخه کنید هیچگاه تب شما قطع نخواهد شد .داروها و راه حل ها فقط زمانی موثرند که برای آن ها کاری کنید!
همین الان شروع کنید و یک فعالیت کوچک اما شدنی را در بخش اضافه میکنم ها یادداشت کنید و برای انجام دادنش زمان مشخص کنید.
هرگام یک تغییر کوچک در سیستم قدیمی و عادتی شما ایجاد میکند.البته باید بدانید که به گفته ی دکتر علی صاحبی بزرگوار استاد خوبم در حیطه ی تئوری انتخاب در کتاب حکایت کاکتوس، تغییر اگرچه از قانون شمس تبعیت میکند(ش.م.س)
(یعنی تغییر امری است شخصی که خودتان باید خواهانش باشید
امری است ممکن و اگر خواهانش باشیم میتوانیم تغییر کنیم و امری است همواره سودمند)
اما فرآیندی تدریجی و گام به گام است و باید از ان مراقبت شود تا با پیگیری تغییرات ایجاد شده در ساختار شخصیتمان نهادینه شود.
پس پیش به سوی اقدام!
دیدگاهتان را بنویسید