ما با مقایسه کردن زنده ایم!

- خوش به حالشون چقدر راحت با وجود بچه ها هم درس میخونن هم کار میکنن!
- اره بابا فلانی رو ندیدی انقدر وسایل خونش لوکسه اینا دیگه چی میخوان از زندگی؟
تعجبی ندارد اگر ادعا کنیم این نوع جملات و این سبک مکالمات حتی برای یک بار هم که شده در زندگی تک تک ما اتفاق افتاده است چراکه این جملات بیانگر این است که مغز ما فعالیت اصلی خودش را به خوبی انجام میدهد.
مغزما و مقایسه
مقایسه کردن فارغ از تمام خوبی ها یا بدی هایش یکی از کارکردهای اصلی مغز ما انسان هاست.ما در طول روز با مقایسه ی آنچه در جهان پیرامون اتففاق میافتد و آنچه ما واقعا میخواهیم دست به اقدام و رفتار میزنیم و این یعنی نمیتوان دست از مقایسه کشید.
اما آیا میشود بدون مدیریت درست این کارکرد مغز، او را به حال خود رها کرد؟
برای پاسخ به این پرسش بهتر است نگاهی به نتایج و دستاورد های مقایسه بیندازیم.
اجازه بدهید با یک داستان ملموس شروع کنم.بارها برای شما هم پیش آمده که وقتی درحال گله کردن از موقعیت خود به نسبت موقعیت و دستاوردهای افراد بالاتر از خودتان هستید با جملاتی نظیر:
- برو خدارو شکر کن که ….
- دست بالای دست زیاده تو خودتو با پایین تر از خودت بسنج…
مواجه شوید.
احساسی که در این مواقع به شما دست میدهد چیست؟
شما خودتان را با افرادی که در موقعیت بهتری از شما هستند مقایسه کرده اید و احساساتی نظیر سرخوردگی بی انگیزگی خشم و کمتر از…. را تجربه کرده اید و با شنیدن جملات بالا و مقایسه ی خودتان با افرادی که موقعیت پایین تری از شما دارند نیز علاوه بر عذاب وجدان آنی، به مرور به نوعی اعتماد به نفس یا رضایت از موقعیت فعلی رسیده اید.
انواع مقایسه
براساس آنچه گفته شد مقایسه دونوع دارد مقایسه ی صعودی و مقایسه ی نزولی
وقتی شما خودتان را با کسانی که در موقعیت بهتری نسبت به شما هستند مقایسه میکنید مقایسه ی صعودی اتفاق افتاده که دستاوردی جز نگاه کمتر از…. برای شما نخواهد داشت.
و همچنین تجربه ی احساساتی نظیر اینکه دیگران به اندازه ی من لایق داشتن این امکانات نیستند و عدالت وجود ندارد.
علاوه بر ان ممکن است در طولانی مدت احساس خشم نسبت به این طبقه از افراد را تجربه کنید.
اما آیا با توجه به باور عموم راه چاره و جایگزین برای رهایی از نتایج این نوع مقایسه رو آوردن به مقایسه ی نزولی است؟
مقایسه ی نزولی زمانی اتفاق میافتد که شما خودتان را با گروهی مقایسه میکنید که در موقعیت و امکانات پایین تر و ضعیف تر از شما هستند.
برخلاف باور عموم این نوع مقایسه هم منجر به احساس شکرگذاری و رضایت نمیشود چون شما به مرور به این باور میرسید که در موقعیت بسیار خوبی هستید و نیازی به تلاش بیشتر ندارید و در این صورت علاوه بر اینکه انگیزه ی تلاش در شما کاهش پیدا میکند نوعی اعتماد به نفس کاذب از کافی بودن در شما به وجود خواهد آمد.
راهکار چیست؟
پس راه میانه چیست و چطور میتوان این عملکرد طبیعی مغز را مدیریت کرد
حقیقت این است که مقایسه گاهی میتواند نیروی محرکه ی خوبی برای پیشرفت و حرکت در ما باشد. دیدن افراد موفق میتواند این باور را در من ایجاد کند که اگر او این مسیر را رفته است پس این مسیر رفتنی است…
و دیگر این که شما برای رسیدن به هدف، یک مسیر واضح تر و امتحان شده در پیش دارید.
این فواید مدل مدیریت شده ی مقایسه یعنی الگوگیری است.
الگوگیری زمانی اتفاق میافتد که ما شرایط و مسیر موفقیت را با توجه به چهارچوب شخصیتی و شرایط محیطی خودمان بسنجیم.درست مثل استفاده از الگوهای خیاطی!
یک الگوی خیاطی حرفه ای زمانی تبدیل به یک لباس زیبا در تن شما خواهد شد که مطابق با سایز و اندازه های شما تغییر کند.
بنابراین مقایسه ی موفقیت ها و دستاوردهای دیگران در صورتی که با لحاظ کردن شرایط فردی و محدودیت های خاص خودمان باشد میتواند تبدیل به انگیزه ای برای پیشرفت و حرکت باشد.
ما تنها انتخاب خودمان هستیم!
حقیقت این است که مقایسه زمانی معنادارد که ما در بین چند گزینه مخیر به انتخاب باشیم.
یک مدیر از بین متقاضیان استخدام حق مقایسه و انتخاب دارد.
یک فرد از بین گزینه های ازدواج حق مقایسه و انتخاب دارد.
اما ما به عنوان یک فرد در صورت مقایسه ی خودمان با دیگران حق مقایسه و انتخاب خود دیگری را داریم؟
ما تنها انتخاب خودمان هستیم بنابراین تنها میتوانیم خودمان را با نسخه ی دیروز خودمان مقایسه کنیم و انتظار پیشرفت داشته باشیم….
چند راهکار ساده
در ادامه به چند تکنیک و رفتار ساده و کاربردی اشاره میکنم که میتواند در مسیر الگوگیری موفق به شما کمک کند.
1-در مقایسه کردن عمدی باشید:
چند فرد را به صورت گزینشی انتخاب کنید که در هرکدام یک ویژگی مثبت وجود دارد.سپس سعی کنید تنها در مورد همان یک ویژگی در آن فرد دست به مقایسه بزنید!
2-داستان شخصی خودتان را بازنویسی کنید:
زمانی که یک ویژگی در فردی شما را به سمت مقایسه ی صعودی سوق دارد فورا داستان زندگی خودتان را بازنویسی کنید…
من مینا در طول زندگی ام دستاوردهای مشخص و قابل توجهی داشته ام با توجه به محدودیت ها و شرایط منحصر به فرد خودم اگرچه تا امروز نتوانستم به چنین موقعیتی دست پیدا کنم اما هنوز مسیر زندگی ام ادامه دارد و میتوانم در حد خودم به چنین پیشرفت هایی دست پیدا کنم
3-منطقی فکر کنید:
هر موفقیت یا دستاوردی لزوما برای شما نیز موفقیت محسوب نمیشود شاید آنچه برای دیگران خوب و مثبت است برای شما و شرایط زندگی شما مخرب و ناکارآمد باشد .علاوه بر آن انچه ما از زندگی دیگران میبینیم صرف ویترینی از تلاش ها و پشت صحنه های زیادی است که هیچگاه بازگو نشده اند.
4-لیست تهیه کنید
فهرستی از مقایسه هایی که حالتان را بد میکند و حساسیت بیشتری در شما ایجاد میکند تهیه کنید و زمانی که با آن ها مواجه شدید سعی کنید با آگاهی به افکارتان مچ خودتان را بگیرید و خودآگاه عمل کنید.
5-محیط را مدیریت کنید:
درصورتی که راهکارهای قبلی برایتان چاره ساز نیست محیطتان را کنترل کنید.نوع روابط صفحات و کانال هایی که دنبال میکنید و منابعی که شما را به دام مقایسه میکشاند را محدود کنید.
جان کلام اینکه…
وقتی میتوانید خودتان باشید برای دیگری بودن تقلا نکنید…
از خودت بهتر باش…
دیدگاهتان را بنویسید