نیمرخ شخصیتی من

اگر شاخصی داشته باشید که با استفاده از آن بتوانید عملکر خودتان و اطرافیانتان را بررسی کنید و زندگی خودتان را با دقت بیشتری تحلیل کنید چه تغییراتی در زندگیتان به وجود خواهد آمد؟
من قصد دارم در این مقاله شما را با چهارچوب کلی و سیستم مهمی آشنا کنم که موجب صدور تمام رفتارهای شما از بدو تولد تا لحظه ی آخر زندگیتان خواهد بود.این چهارچوب مرجع شما برای شناخت نیمرخ شخصیتی شما نیز هست!
مفهوم مهم و دقیق نیازها
ویلیام گلسر روانپزشک و مبدع تئوری انتخاب معتقد است که رفتار انسان را میتوان به اتومبیلی تشبیه کرد که نیروی حرکت خودش را از سوخت درونی اش میگیرد.تمام رفتارهای ما نیز از درون وجودمان برانگیخته میشوند.همه ی ما انسان ها با پنج نیاز ژنتیکی متولد میشویم و این نیازها در طول زندگی محرک ما برای رفتار کردن هستند.این پنج نیاز ژنتیکی در تمامی افراد بشر به طرز منحصر به فردی وجود دارد و نیمرخ شخصیتی هر فرد را میسازد.
چرا پرداختن به این موضوع ضروری است؟
آشنایی با این نیاز ها و شناخت آن ها باعث میشود که ما ریشه ی رفتارهای خود را پیدا کنیم و بنابراین در مواقع مختلف زندگی دست به اقدامات موثرتری بزنیم.
با شناخت این سیستم متوجه خواهیم شد که هر رفتاری که از ما سر میزند بهترین رفتاری است که در آن لحظه به ذهنمان رسیده بنابراین در تعاملات و ارتباطاتمان میتوانیم با درک بهتری از دیگران با آن ها تعامل کنیم و به دور از قضاوت های معمول سلامت روابطمان را بیش از پیش حفظ کنیم.علاوه بر این، شناخت نیازها موجب خودآگاهی نسبت به نقطه ضعف ها و توانمندی ها شده و لذا باعث میشود در برنامه ریزی ها بهتر و متعهدانه تر عمل کنیم.
بدیهی است عدم توجه به این بخش مهم از شخصیت موجب از دست دادن بخش عظیمی از توانمندی های فردی و روابط ارزشمند ما خواهد شد.
چطور میتوانیم نیمرخ شخصیتی خودمان را بیشتر بشناسیم؟!
و اما برای شناخت نیمرخ شخصیتی و ویژگی های منحصر به فرد خودمان ابتدا لازم است به تعریف کوتاه و مختصری از نیازها بپردازیم وسپس میتوانیم با بهره گیری از تست نیازهای گلیر و مراجعه به روانشناس خبره در این زمینه به تحلیل نتایج تست و شناخت شخصیتی خود دست پیدا کنیم.
تعریف نیازها
براساس تئوری انتخاب نیازهای اساسی ما از بدو تولد در ساختار ژنتیکی ما کدگذاری شده اند.همانطور که هر فردی ویژگی های وراثتی مختلفی مثل رنگ چشم، جنس مو، رنگ پوست و غیره را با خود به ارث میبرد، اندازه و سطح این نیازها نیز با توجه به ژنتیک و برخی تاثیرات زیست محیطی در افراد مختلف متفاوت است .درک این نیازها برای درک علت رفتارهایمان موثر است ابتدا این نیازها را توصیف کنیم.
بقا
وظیفه ی اساسی این نیاز حفظ کارکرد و سلامت اندان های اساسی بدن است.بنابریان این نیاز علاوه بر کارکرد فیزیولوژیکی خود شامل موضوعاتی چون نیاز به غذا هوا سرچناه سلامتی تولید مثل ومواردی مثل احساس امنیت ….نیز میشود.
کسی که ظرف نیاز به بقای بزرگی دارد معمولا از تغییرات استقبال نمیکند و تمایل دارد برای هر اتفاقی از قبل آماده باشد،و علاقه ای به کارهای پر ریسک ندارداز طرفی فردی که ظرف نیاز به بقای کوچک تری دارد در لحظه زندگی میکند و میتواند تغییرات خوبی در خود ایجاد کند و اهل ریسک پذیری بیشتری است.
عشق و تعلق
این نیاز به تمایل افراد به ایجاد پیوند و رابطه با دیگران مربوط میشود.و به تمایل به ایجاد صمیمیت وقت گذرانی با دیگران تعلق به گروه های مختلف دوست داشته شدن و دوری از مناقشات و کشمکش ها اشاره دارد.
کسانی که ظرف نیاز به عشق و تعلق در آن ها بزرگ است ایجاد صمیمیت و برقراری رابطه برایشان از اولویت بالایی برخوردار است و به صورت بالعکس افرادی که ظرف نیاز به عشق و تعلق در آن ها کوچک تر باشد علاقه ی چندانی به محبت کردن و محبت دیدن نشان نمیدهند و بیشتر از جمع ها و گروه های دوستانه دوری میکنند.
قدرت و ارزشمندی
این نیاز به رقابت جویی و برتری طلبی به سه شیوه ی مختلف در بین افراد دیده میشود:1-قدرت بر:در این حالت افراد سعی دارند با تسلط بر دیگران کسب قدرت کنند.این افراد با به کارگیری این روش روابط خود و دیگران زا به چالش های جدی میکشانند…پادشاهان و سلاطین اغلب از این شیوه به این نیاز خودپاسخ میدهند
2-قدرت با در این روش افراد ترجیح میدهند منزلت و برتری را با گروهی از افراد دیگر به ذست بیاورند و ظرف نیاز به قدرت خود را با همکاری جمعی و اثرگذاری گروهی پر میکنن.گروه های ورزشی و هنری اغلب از این شیوه به این نیاز پاسخ میدهند.
و 3-قدرت از درون روش سوم کسب قدرت درونی است.افراد در این شیوه احساس قدرت و شایستگی را به صورت شخصی و درونی دنبال میکنند.تمام افرادی که کار پر افتخاری انجام داده اند مثل شاعران و تصویرگران مشهور این شیوه را دنبال میکنند
آزادی
این نیاز موارد مختلفی مثل نیاز به انجام دادن کار به روش دلخواه ،سرپیچی از مقررات بی معنی،نیاز شدید به استقلال و داشتن فضایی برای دوری از دیگران را شامل میشود.افرادی که نیاز به آزادی بالایی دارندگاهی خودخواه نامیده میشوند.و برعکس افرادی که نیاز کمی به آزادی دارند معمولا به راحتی کارهایی که از آنها خواسته شده را انجام داده و از قوانین استقبال میکنند و نیاز چندانی به استقلال ندارند.
تفریح
اغلب ما نمیدانیم که به اندازه ی تمام نیازهای دیگر به تفریح هم نیازمندیم درحالی که اگر به زندگی اطرافیانمان نگاه بیندازیم متوجه میشویم که بسیاری از فعالیت های ما به نیت تفریح و لذت یادگیری اتفاق میافتد.خندیدن خنداندن و یادگیری از مصادیق رفتارهای معطوف به نیاز تفریح هستند.
ویژگی نیازها
حالا که با کلیت جامعی از تعریف نیازها آشنا شدید لازم است در نظر داشته باشید که این نیاز ها در تمام ابنای بشر به طور یکسان وجود دارند اما میزان و شدت و ضعف آنها از فردی به فرد دیگر متفاوت است همچنین این نیازها در طول زمان تقریبا دستخوش تغییرات بسیار جزئئی میشوند و اغلب در طول زندگی ثابت هستند.لازم است توجه داشته باشیم که گاهی این نیازها در تعارض با یکدیگر قرار میگیرند و البته هر فردی با توجه به یادگیری های محیطی و وراثتی خود به شیوه ی خاصی به نیازهایش پاسخ میدهد.
پیام نیازها
از نگاه تئوری انتخاب هرگاه فردی احساس نارضایتی و ناخوشنودی را تجربه کند به این معنی است که یک یا چند نیاز او به طور موثر پاسخ داده نشده است.بنابراین هرگاه نیازمند یافتن شادکامی و رضایت باشیم باید حتما نیمرخ شخصیتی و نیازهای خودمان را دقیق بشناسیم و برای رفتارهای مسئولانه و موثر اقدام کنیم.
جان کلام اینکه…
چنانچه در هر نقشی از وظایف یا مسئولیت ها هستید و به دنبال بهبود اوضاع روانی و دستیابی به رضایت درونی هستید ناچارا لازم است که نگاهی به نیمرخ شخصیتی خود داشته باشید و با تمرین و خودارزیابی های مکرر رفتارهای درست و تغییرات موثر را در زندگیتان ایجاد کنید.شما در صورتی میتوانید تغییرات موثر و برنامه ریزی های دقیق و اجرایی داسته باشید که آن ها را مطابق با نیازهای درونیتان ترسیم کرده باشید.
جهت آشنایی با نیمرخ شخصیتی خود این نتیجه ی این تست در کنار راهنمایی روانشناس متخصص میتواند راهگشا باشد.
دیدگاهتان را بنویسید