هنر تعادل در مادرانگی

هنر تعادل در مادرانگی
حتی اگر مادر هم نباشید حتما بارها پای درد دل مادرای زیادی نشستید که از حجم بالای کارها و وقت نداشتن برای زندگی فردی خودشون شکایت دارند…این شکایت ها بزرگ ترین پارادوکس در دنیای مادری است..
تقابل دنیای پر از لذت مادر شدن و تربیت یک فرزند با حجمی از ناکامی ها و فرسودگی ها
اما آیا راه میانه ای وجود دارد؟
نقش مادری یا همسری یا فردی ؟؟
مادر شدن یک نقش و مسئولیت مهم در زندگی فرد است که از دوران قبل از تولد فرزند و تا آخرین لحظه ی زندگی هر مادری همراه همیشگی و جدانشدنی او خواهد بود.
مسئولیت تربیت فرزند رسیدگی به جسم و جان و تربیت و هزار و یک مسئولیت کوچک اما مهم و زمان بر دیگر است. اما آیا یک زن به محض مادر شدن میتواند از نقش های دیگر زندگی اش مثل فرزند خانواده ی خودش همسر بودن شاغل بودن و یا هر نقش دیگری که دارد دست بکشد؟
مسلما خیر ! حتی اگر مسئولیت های نقش مادری زمان برای رسیدگی به هیچ نقش دیگری باقی نگدارد باز هم این زن یک مادر و یک دختر و یک همسر و یک و…..هست..
و درست در همین جاست که مشکل عدم رضایت و فرسودگی به سراغمان می آید…
پرداختن به این دغدغه ی فراگیر در بین مادران از اهمیت زیادی برخوردار است چرا که همانطور که در بخش قبل اشاره کردیم اگر نتوانیم تعادل لازم را در بین نقش های جدانشدنی زندگی خودمان ایجاد کنیم قطعا حجم زیادی از ناکارامدی و احساسات منفی را تجربه خواهیم کرد.
علاوه بر آن حتی برای رسیدگی و انجام فعالیت های مربوط به نقش مادری هم کم انگیزه تر خواهیم شد و کیفیت روابطمان در تربیت فرزند و ارتباطات اجتماعی به طور چشمگیری تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.و در نهایت به جای تجربه ی لذت بخش و شیرین مادری کوله باری از خاطرات کدر و دوست نداشتنی برای خودمان خواهیم ساخت.
علاوه بر این طبق پژوهش ها تاثیر فعالیت ها و کارهایی که انجام میدهیم به شدت کاهش پیدا خواهد کرد و همین موجب ایجاد یک چرخه ی معیوب در زندگی ما خواهد شد.
راهکارها
شناخت نیازها
حال که با اهمیت این مساله و این مشکل فراگیر در بین اغلب افراد آشنا شدیم وقت آن رسیده که بررسی کنیم ایا راهی برای مدیریت این اوضاع وجود دارد یانه؟
اساسا آیا ممکن است این دوران با مدیریت و کمترین چالش و بیشترین بهره وری سپری شود یا صرفا ناچار به پذیرش یا تحمل هرآنچه هست هستیم؟!
برای شروع بحث اشاره ای به مفهوم علمی نیازها و نیمرخ شخصیتی در تئوری انتخاب میکنم.از دیدگاه گلسر مبدع تئوری انتخاب هر فرد به طور زنتیکی 5نیاز دارد که تمام رفتارهای او از بدو تولد تا لحظه ی مرگ جهت پاسخگویی به این نیازها صادر میشود.
جهت آشنایی بیشتر با این نیازها کلیک کنید.
چنانچه یک یا چند نیاز از این نیازها بی پاسخ بمانند فرد احساس نارضایتی و عدم رضایت دارد و این دقیقا همان نقطه ای است که پیش از این در این مورد به آن پرداختیم.
احساس نارضایتی ،ناکافی بودن، فرسودگی و این دست هیجانات همگی بیانگر آنند که نیازهای ما به صورت متعادل تامین نمیشوند.
بنابراین قدم اول شناخت نیمرخ شخصیتی و بررسی چگونگی پاسخ ما به این نیازهاست
از خودتان بپرسید به عنوان یک مادر کدام یک از فعالیت های شما در حیطه ی پاسخ به نیازهایتان است؟
نیاز به قدرت نیاز به ازادی نیاز به بقا نیاز به عشق و تعلق و نیاز به تفریح
آیا رفتارهای شما بعد از مادر شدن به طور متعادلی به تمام این نیازها پاسخ میدهد یاخیر؟
شناخت هیجانات ناموثر
قدم بعدی بررسی و شناخت هیجانات است ما تا کنون دریافتیم که احساسات و هیجانات منفی بیانگر عدم ارضای نیازهای ما هستند پس لازم است ازین پس هیجانات را با عنوان پیامبران مسیر زندگی بشناسیم و سعی کنیم به جای ماندن در هیجانات و دست و پا زدن رفتارهای مناسبی را که هر هیجان به ما اعلام میکند انجام دهیم.
بررسی افکار
قدم موثر دیگری که میتوان در این مسیر برداشت این است که به شیوه ای متفاوت با افکارمان برخورد کنیم. در طول روز هزاران فکر کوچک و بزرگ مهم و غیر مهم منطقی یا غیرمنطقی از سرما میگذرد.شناخت کارکرد افکار و نوع واکنش صحیح به افکار به طور چشمگیری کیفیت زندگی ما را تغییر میدهد.
دوری از تفکر کامل گرایی
و در اخر به عنوان نهایی ترین و بنیادی ترین قدم لازم است که در مسیر مادری و تعادل بین نقش ها خودمان را از دام کمالگرایی خارج کنیم.کمال گرایی یا تفکر بی نقص بودن اغلب موارد باعث تلاش های بیهوده و بی سرانجامی میشود که فقط از انرزی ما میکاهد.قدم در مسیر کمالگرایی شروع یک جاده ی بی پایان و بدون مقصد است.
جان کلام اینکه….
آنچه دنیای مادری را شیرین و دلچسب مبکند تجربه های منحصر به فرد هرکدام از ما از نحوه ی ارتباطمان با این دنیاست..
خوب یا بد سخت یا آسان مسیر مادری مسیر منحصر به فرد زندگی ماست برای آنکه از این مسیر لدت ببریم کافیست انرزیمان را در بین مسیر تقسیم کنیم و به تمام حیطه های شخصیتی خودمتن به تناسب مناسب آن بپردازیم.
دیدگاهتان را بنویسید